محل تبلیغات شما
پلیدی کند گربه بر جای پاک چو زشتش نماید بپوشد به خاک تو آزادی از ناپسندیده‌ها نترسی که بر وی فتد دیده‌ها براندیش از آن بندهٔ پر گناه که از خواجه مخفی شود چند گاه اگر بر نگردد به صدق و نیاز به زنجیر و بندش بیارند باز به کین آوری با کسی بر ستیز که از وی گزیرت بود یا گریز کنون کرد باید عمل را حساب نه وقتی که منشور گردد کتاب کسی گر چه بد کرد هم بد نکرد که پیش از قیامت غم خود بخورد گر آیینه از آه گردد سیاه شود روشن آیینهٔ دل به آه بترس از گناهان خویش این نفس که

من پریشان‌تر از آنم که تو می‌پنداری

بر غیر نگفتیم و نگوییم

ما نامدیم از بهر نان

روشن ,گر ,گردد ,آیینهٔ ,دل ,وی ,به آه ,شود روشن ,آیینهٔ دل ,که از ,دل به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روزگار نشاط